سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بخش دوم

محمد ابن عبدالوهاب موسس و پایه گذار وهابیت که بود

برده انگلیس

افکار باطل ابن تیمیه در منطقه ی شامات ، که مهد علم و دانش بود ، با انتقادات و اعتراضات علما و دانشمندان مذاهب مختلف روبه رو شد و به همین خاطر کم کم گوشه نشین شد . با گذشت زمان نیز افکار و عقاید وی به بوته ی فراموشی سپرده شد . در قرن 12 هجری ، این افکار در منطقه     « نجد »1 که عاری از تمدن و فرهنگ بود ، به دست «محمد ابن عبدالوهاب» دوباره منتشر شد . پس از آن خاندان آل سعود با پشتیبانی قدرت های استعماری ، تحت تاثیر الیگارشی یهودی به ترویج عقاید ابن تیمیه پرداختند.

طرح دوباره افکار ابن تیمیه توسط محمد ابن عبدالوهاب ، فرزند عبدالوهاب ابن سلیمان ، در بدترین شرایط تاریخی صورت گرفت . امت اسلامی در اوضاعی بسیار نامناسب از همه طرف مورد تهاجم شدید استعمارگران صلیبی قرار داشت و بیش از هر زمان ، نیازمند وحدت کلمه بود.

دولت انگلیس از طریق جاسوس خود (مستر همفر) ، همچنین زمینه سازی ارتباط وی با چندین زن مسیحی و یهودی در قالب متعه ( ازدواج موقت ) ، زمینه ی تسلط کامل بر عقاید و افکار محمد ابن عبدالوهاب را – هم از درون و هم از بیرون – فراهم آورد . به این ترتیب ، افسار او را کاملا در درست گرفت و او را در اجرای احکام اسلامی ، اعم از تحریم شراب ، توجه به ادای نماز و ... سست کرد . چنان که به گفته ی همفر : « یقین کردم بر عقلش غلبه یافتم . به این ترتیب ، ردای ایمان را کم کم از دوش شیخ ( محمد ابن عبدالوهاب ) فرو کشیدم . »

پس از مدتی ، دولت بریتانیا صراحتا اهداف خود را برای محمد ابن عبدالوهاب مشخص کرد و او آمادگی خود را اعلام کرد ؛ به شرط آن که هنگام بیان نظرات و افکارش که قهرا مورد حمله ی حکومت ها و علما قرار می گرفت ، دولت بریتانیا از او محافظت کند ، بودجه و اسلحه ی مورد نیاز او را مجهز سازد و حکومت یک منطقه را در اطراف نجد به او بدهد . وزارت بریتانیا نیز تمام این خواسته ها را پذیرفت . بعد از این ، وزارت مستعمرات نقشه ی دقیقی برای محمد ابن عبدالوهاب تهیه نمود که باید آن را به اجرا می گذاشت .

چند بند از این نقشه ، عبارت بود از :

-تکفیر مسلمانان و حلال کردن قتل آنان ، غارت کردن اموالشان ، هتک ناموس آنان و فروختن زنانشان در بازار برده فروشان

- نابودی کعبه ، ممانعت از انجام حج و تحریک عشایر و قبایل به غارت قافله های حجاج و کشتن آنان

- ویرانی قبه ها ، ضریح ها و اماکن مقدسه ی مسلمانان در مکه ، مدینه و دیگر بلاد اسلامی

- توهین به پیامبر (ص) ،خلفای او و صحابه ی پیامبر

- ایجاد هرج و مرج ، آشوب و ترور در سرزمین های اسلامی

- انتشار قرآنی تحریف آمیز

پس از چند سال فعالیت ، وزارت مستعمرات توانست « محمد ابن سعود » را به طرف خود جلب کند و زمینه ی همکاری بین او و محمد ابن عبدالوهاب را فراهم سازد . آنها شهر « درعیه » را به عنوان پایتخت و مرکز حکومت دین جدیدشان انتخاب کردند . وزارت مستعمرات ، مخفیانه به حکومت جدید کمک مالی می کرد . حکومت جدید ، عده ای برده هم خریداری کرد . این برده ها، در واقع بهترین افسران وزارت مستعمرات بودند و زبان عربی را به خوبی می دانستند و یک دوره ی تعلیمات نظامی در جنگ های صحرایی دیده بودند .

یکی از نخستین کارهایی که ابن عبدالوهاب انجام داد ، ویرانی زیارتگاه های صحابه و اولیاء در اطراف « عینیه » بود . وی مسلمانان را به جرم توسل به انبیاء و اولیای الهی ، مشرک و بت پرست خواند و فتوا به تکفیر آنان داد . خونشان را حلال ، کشتن آنان را جایز و اموال آنان را جزو غنایم جنگی به حساب آورد و پیروان او به استناد این فتوا ، هزاران مسلمان بی گناه را به خاک و خون کشیدند .

« محمد جواد مغنیه » در کتاب « هذه هی الوهابیّه » نوشته است :

« پس از آنکه محمد ابن عبدالوهاب احساس قدرت کرد ، یاران خود را گرد آورد و آنها را برای جهاد تحریک و آماده نمود و به شهرهای اطراف که مسلمین در آن می زیستند نامه نوشت تا دعوتش را قبول کنند و به اطاعت او درآیند. او از کسانی که به اطاعت او در می آمدند یک دهم احشام و اموالشان را می ستاند و هر کس که با او از در مخالفت بر می خاست ، با یارانش به جنگ با او می پرداخت . او که به قتل ، خو گرفته بود ، اموال مردم را به تاراج می برد و اطفال و زنان را به اسیری می کشاند و شعارش این بود که به وهابیّت بگروید و گر نه برای شما قتل و برای زنانتان بیوگی و برای فرزندانتان یتیمی را به دنبال دارد .

انحراف در افکار

نمونه های افکار انحرافی ابن عبدالوهاب را می توان در روایات زیر مشاهده کرد :

1 . « زینی دحلان » نوشته است : « محمد ابن عبدالوهاب ، روز جمعه ای ، در مسجد درعیّه ، خطبه خواند و در آن خطبه گفت : هر کس به پیامبر (ص) توسل جوید ، کافر است . برادرش شیخ سلمان ، مخالف افکار و اقوال محمد بود . روزی دو برادر همدیگر را دیدند و شیخ سلیمان به برادرش محمد گفت : محمد ! در نظر تو ارکان دین اسلام چند تاست ؟ محمد پاسخ داد : پنج تا . شیخ سلیمان گفت : ولی تو ارکان اسلام را شش می دانی که ششمین آن این است : هر کس از تو پیروی نکند ، مسلمان نیست. »

2 . شخص دیگری از محمد ابن عبدالوهاب پرسید : « خداوند در هر شب از شب های ماه رمضان ، چه تعداد از مسلمانان را آزاد می کند و از عذاب می رهاند ؟ شیخ محمد گفت : در هر شب ماه رمضان 100 هزار نفر را آزاد می کند و در آخرین شب ماه رمضان به اندازه ی تمام این شب ها که آزاد کرد ، از آتش می رهاند و آزاد می کند . آن شخص گفت : کسانی که از تو پیروی می کنند ، به اندازه ی یک دهم آنچه تو گفتی ، نیستند . این هایی را که خداوند عزوجل آزاد می کند ، همه مسلمانند ، در حالی که تو فقط کسانی را که از تو پیروی می کنند مسلمان می دانی و معتقد به کفر دیگر مسلمانانی . محمد بن عبدالوهاب از جواب این شخص شگفت زده شد و سکوت اختیار کرد . »4

3 . زینی دحلان نوشته است : « وهابیان در زمان دولت « مسعود ابن سعید » (1165 ق ) 30 نفر از علمای خود را نزد وی فرستادند . شریف به علمای حرمین دستور داد با آن 30 تن مناظره کنند . علمای حرمین به مناظره نشستند ، بعد از مناظره ، متوجه فساد عقیده ی ایشان شدند ؛ لذا حاکم شرع نامه ای مبنی بر کفر آنان نوشت و دستور به حبسشان داد . لذا برخی از آن ها دستگیر و زندانی شدند و عده ای هم فرار کردند . »5

منابع

1 . سلفی گری ( وهابیت ) و پاسخ به شبهات ، علی اصغر رضوانی

2 . وهابیت از منظر عقل و شرع ، سید محمد حسینی قزوینی

3 . مؤسس مکتب وهابیت ، علی اکبر حسنی

4 . خاطرات مستر همفر ، ترجمه ی علی کاظمی

 





برچسب ها : وهابیت  ,




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 18
    بازدید دیروز : 56
    کل بازدید : 923589
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 103/9/8    ساعت : 1:24 ص

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات